پشتوانه مشاهیر ادب و عرفان در توسعه بسطام بهکارگرفته شود
تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۳۳۶۴۳
حجت الاسلام سیدعلی رضوی نسب در آیین افتتاح نماد کتاب در میدان فروغی بسطامی شهر نمونه گردشگری بسطام شاهرود، گفت: بسیاری از بزرگان، مفاخر و مشاهیر اسلام و ایران در بسطام رشد یافتند و برکات فراوان مادی و معنوی را برای این شهر به ارمغان آوردند.
وی با بیان اینکه «میرزا عباس فروغی بسطامی» غزلسرای بزرگ دوران قاجار مایه فخر و مباهت ایرانیان است، ابراز کرد: پیشینه غنی علم، ادب، فرهنگ و هنر اسلامی در این منطقه راهگشای بسیاری از چالشهای پیش روی نسل جدید است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
امام جمعه بسطام، مطالعه، تحقیق و پژوهش را لازمه جداییناپذیر برای برونرفت از مسایل و مشکلات جامعه برشمرد و اظهار کرد: جوانان مطالعه مفید را باید برای افزایش آگاهی، دانایی و دستیابی به قلههای اطلاعات در جامعه مد نظر داشته باشند.
حجت الاسلام رضوی نسب از مسوولان خواست با هماهنگی، تلاش مضاعف و پیگیری لازم، توسعه عمرانی و تجاری این منطقه را به فوریت در دستور کار داشته باشند.
باشگاه خبرنگاران جوان سمنان سمنانمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: توسعه فرهنگی جاذبه گردشگری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۳۳۶۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ای وای از عشق ؛ عرفان طهماسبی
تعداد بازدید : 0 کد ویدیو دانلود فیلم اصلی کیفیت 480 کیفیت 284
رفتی از خلوت من هم ره شب های که باشی
غم نهادی به دلم همدم غم های که باشی
خواستم دور شوم از همه حتی ز جهانت
من نباشم نگرانم که تو دنیای که باشی
گو با تو چه کنم تا تو شوی هم درد من
تا باران بشود حال و هوای سرد من
تا همچون مه عاشق بنوازد بنوازی ساز عشق
گو با تو چه کنم تا تو شوی هم درد من
تا باران بشود حال و هوای سرد من
تا همچون مه عاشق بنوازد بنوازی
ای وای از عشق فریاد از عشق ای داد از عشق فریاد از عشق
ای داد از عشق فریاد از عشق
در دل بی خبرت از غم من هیچ خبر نیست
یک نفر ماندی و در قصه ی من راه گذر نیست
اگر از خانه ی ویرانه ی عشقت نگذشتم
و برایم به تو راه دگری هیچ اگر نیست
گو با تو چه کنم تا تو شوی هم درد من
تا باران بشود حال و هوای سرد من
تا همچون مه عاشق بنوازد بنوازی ساز عشق
گو با تو چه کنم تا تو شوی هم درد من
تا باران بشود حال و هوای سرد من
تا همچون مه عاشق بنوازد بنوازی
ای وای از عشق فریاد از عشق ای داد از عشق فریاد از عشق
ای داد از عشق فریاد از عشق